امروز که به تقویم نگاه کردم تازه فهمیدم چند هفته شده که حال وحوصله نوشتن نداشتم وچند روزه که دنبال بهانه ای برای نوشتن میگردم...توی این چند روز چندین بار اومدم که بنویسم ولی هربار فقط به صفحه چشم دوختم و با تمام بی میلی صفحه روبستم وموکول کردم به فردا...نمیدونم چندتا فردا گذشت تا بالاخره مشغول نوشتن شدم...امروز که به تقویم نگاه کردم تاره فهمیدم چه مناسبتای مبارکی میان و میرن و من نشستم و فقط نگاه میکنم...
اینروزا ایام سرور و شادی اهل بیت بوده وهست...امشب و فردا مدینه غوغاست...آخرین اهل کسا امشب ولادت آخرین دردانه رو نظاره میکنه...کوچکترین عضو 5تن امشب شاهدمیلاد کوچکترین شهید کربلاست...مظلوم کربلا ظهور مظلومترین شهیدنینوا رو به نظاره نشسته...امشب حسین شادمان از میلاد آخرین یاور کربلاست...امشب حسین بن علی ولادت علی بن الحسین رو جشن گرفته...اباعبدالله علی اصغر رو به دست گرفته در گوشش آرووم زمزمه میکنه ... خوش اومدی به این دنیا!خوش اومدی به مدینه الرسول!خوش اومدی به دوران خفقان آل الرسول!خوش اومدی به دنیایی که برای جدت علی ذره ای هم ارزش نداشت!خوش اومدی به دنیایی که خوارشمردن اهل بیت ونفرین به وصی رسالت افضل اعمال شده!خوش اومدی به دنیایی که غصب کردن حق وارث نبی فضیلت شمرده شده!خوش اومدی به دنیایی که وعده خلافت بهانه ای برای انکار امامت شده!خوش اومدی به دنیایی که جام زهر همدم تنهایی برادرم شده!خوش اومدی به دنیایی که حرم امن الهی دستخوش غاصبین شده!...علی کوچک سختی بار رسالت،زخم داغ مدینه،صبروسکوت ولایت،حلم ورضایت امامت وجهاد وایثارشهادت را درچهره پدر به نظاره نشسته...سینه پدر محرم هزاران درد شده و بهترین مامن علی اصغر میشود...از روز تولد تا روزعاشورا...حتی تا روز قیامت...سینه پدر مولد ومدفن علی میشود.... ...
***********************
وباز هم مدینه غوغاست ولی اینبار در خانه علی بن موسی...بالاخره بعد از سالها انتظار فضای خانه را طنین گریه نوزادی از تبار آفتاب گرمابخشیده...بالاخره محمد نورچشمان علی گردیده...نسل امامت در شجره علی شاخه ای دیگر زده ونهال ولایت را جوانه ای دیگر طراوت بخشیده...عصوه جود وکرم از خاندان رضا وسخا نموده شده...مدینه بازهم شاهد تجلی کودکی دیگر از تبار رسول گردیده...محمد در آغوش علی به آسمان مدینه چشم گشوده وگوش به نجوای پدر....محمد تو احیاگر دین نبی خواهی بود!محمد تو وارث علم علی خواهی بود!محمد تو جانشین مسموم زهر جفا خواهی بود!محمد تو خلف برحق شهید مظلوم عطشان خواهی بود!محمد تو وصی مصحف سید الساجدین خواهی بود!محمد تو رازدار علم باقرالعلوم خواهی بود!محمد تو پرچم دار مذهب صادق آل عبا خواهی بود!محمد تو مرهم زخمهای کاظم ستمدیده خواهی بود!محمد تو نورچشمان و تنها امید ضامن آهو خواهی بود!محمد تو مونس شبهای تنهایی پدر در غربت خواهی بود...محمد تو تنها پناه پدر بعد از خالق ارض و سما خواهی بود....محمد...محمد...محمد
چه سری ست که میلادت در میان ولادت دو علی ست...ازعلی اصغر تا علی اعلی...همانند جایگاهت که پدر وپسر دو علی میباشی...ابن العلی و ابوعلی...
************************
...وسکوت مکه را آوای مبهمی میشکند...یعنی فاطمه را چه شده؟!آنچا دیدیم معجزه بود یا خواب؟!!شاید هم کابوسی هولناک؟شاید افسانه ای بیش نبود؟!!!...شکافته شدن دیوار کعبه محال است!هیچ راهی برای نفوذ به درون خانه نیست...درب کعبه فقل شده..گویی کعبه مکعبی شده که راهی برای نفوذ به داخل نداشته و ندارد....
انتظار والتهاب اهالی مکه را تداوم نوری از آسمان به زمین پایان میبخشد...فاطمه از همان راهی که وارد شد از کعبه خارج میشود...باکودکی درآغوش...کودکی به زییایی ماه امشب...به درخشندگی خورشید امروز...وبه زلالی آب زمزم...به استواری کوه صفا...به استقامت کوه مروه...به قداست مقام ابراهیم...و به عظمت کعبه...کودکی از فرزندان هاشم،از نوادگان اسماعیل،از تبار ابراهیم...کودکی وارث مقام ابراهیم،عزت اسماعیل وشرف هاشم...
کودکی برای میزان حق وباطل...سنجش صبر و رضا...وشناسای صراط مستقیم...تعبیرحبل الله متین و عروه الوثقی دین...
*************************
ان شاءالله روز میلاد آقا امام علی مهمون آقا امام رضا هستم...اگه لایق باشم نائب الریازه دوستان هستم...التمای دعا یازهرا