درود
آن ماه پري روي پري وار نيامد
خون گريه کن اي عشق علمدار نيامد
در خيمه برباد کسي زار چنين گفت:
" شد وعده علمدار به ديدار نيامد"
امشب عطش نور به رقص آمده با خاک
اما مه موعود شب تار نيامد
ديريست که من دوخته ام چشم به راهش
دانست که من منتظرم يار نيامد
بدرود