سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمام آرزویم این است که خاک کوی تو باشم

 

 ●اروند...پنج شنبه 87 فروردین 15 - ساعت 8:24 عصر

دلنوشته خادم الزهرا

می دونم اینبار خیلی دیر بروز کردم...چندبار اومدم که بنویسم ولی نشد هر بار یا خطوط مشغول بود یا صفحه پیامها رو باز می کردم و فقط زل میزدم بهش...نمی دونستم اینبار از چی واز کجا بگم؟...چندین بار خواستم به بهانه سال نوآوری سبک نوشتنم رو عوض کنم...دیگه بسه سفرنامه نوشتن و از غم گفتن... یه کمی هم سیاسی و فرهنگی بگم...مخصوصا که این اواخر هم هرچی نشریه و ماهنامه و ...از طرف دانشگاه یا طرح های تابستانی بدستم میرسه فقط دارند از مسیحیت صهیونیسم میگن و هربار یه افقی جدید از طرح ها و توطئه ها رو مطرح می کنند...حتی امروز کلی مطلب آماده کرده بودم که در این مورد بنویسم...ولی وقتی وارد پارسی بلاگ شدم و وبلاگهای دوستان رو دیدم  که همه یه جورایی توو حال و هوای جنوبند...این دل منم که از قبل عید تا حالا بدجودی دیوونه مناطق شده بود...نمی دونم چرا ولی تا بخودم بیام دیدم دستم یه نوشتن روون شد و بی مقدمه رفت تا اروند...

**************************************8

 

اروند کنار............21/12/1384

اینبار هم عازم اروند میشیم...اروند هرساله یه جورایی برام خاطره انگیز بود، اتوبوس علمدار همیشه آخرین اتوبوسی بود که به اروند می رسید؛ انگار هرکی مسافر اتوبوس علمدار بود باید بیشتر انتظار اروند رو می کشید؛مسافرای علمدار مهمونای ویژه اروند بودند...برای همین مثل سالهای قبل توقع دارم یا اتوبوس خراب شه یا راننده مسیر رو گم کنه؛ حداقل حسنش اینه که من مجال بیشتری دارم تا از اروند،عملیات والفجر8 و حتی شهدای اروند بگم...ولی اینبار اتوبوس صحیح و سالم و زودتر از همه به اروند میرسه، اونقدر زود که حتی فرصت نمی کنم عملیات رو درست و حسابی تشریح کنم ...اینبار اینجوری طلبیدن دیگه!!!...

مثل مرغ از قفس رها شده به اروند پناه می برم...اروند امسال با سالهای قبل خیلی فرق کرده؛ مجهز تر و شیکتر شده!!!...دلم می گیره؛ کنار یادمان شهدا قرار ندارم، فقط اروند میتونه آتیش قلبم رو خاموش کنه...ضربه ی امواج اروند به دستم منو یاد خزر میندازه؛ گرمای خورشید بدجوری اذیتم می کنه؛ یه مشت آب می گیرم تو دستام، خوب که نگاش می کنم می بینم اشتباه کردم این آب شبیه خزر نیست، این آب امتدادی از آب فراتِ..امواج این آب امتدادی از امواج فرات...فرات سرچشمه اروندِ و تشنگی میراث اهل فرات برای اهالی اروند..اروند برای من آبی نیست،اروند مثل فرات سرخ سرخِ...همه میگن غروب اروند قشنگه؛ ولی الان که خورشید درست وسط آسمونه من غروب اروند رو می بینم...اروند اون وقتی به رنگ غروب نشست که دوباره نصفش مال عراق شد و نصفش مال ایران...نمی دونم چرا؟ولی جهت امواج اروند به سمت ایرانه؛انگار قطره های آب باهم مسابقه دارند تا زودتر به خاک ایران برسند و باتمام قدرت خودشون رو روی خاک ایران بندازن....صدای مؤذن اروند آرام بخش بی قراری های اروند میشه...می دونم بعد از اذان و نماز باید عازم شیم؛و نمی دونم چرا یه حسی میگه شاید این آخرین وداعت با اروند باشه، هرچی حرف داری بریز تو اروند و برو...یه مشت از آب اروند برمی دارم...چقدر پاک و زلالی اروند!!!هیچ وقت فکر نمی کردم اروند اینقدر زلال باشه...چقدر آرووم شدی اروند!!!دیگه نمیشه بهت گفت اروند وحشی...تو دیگه رام شدی؛ رام شهدا و بسیجیای ایران...رام گامهای استوار، رام شجاعت و شهامت و شهادت، رام اجساد تکه شده ...رام طنابهای محکمی که یکسرش به این دنیا وصل بود و سر دیگه اش به لایتناهی معبود...

بازتاب تلالؤ خورشید از آب اروند دیدنی شده...پرتوهای خورشید توی قطرات آب اروند هیچ شکستی نداره..مستقیم منعکس میشه به دلهای اونایی که مثل آیینه پاکه...اروند دلم نمیاد بگم ولی برای همیشه خداحافظ...

 



  • کلمات کلیدی : ایام العید
  •  ●لیست کل یادداشت های این وبلاگ
     

    یکشنبه 103 آذر 4

    برای تعیین شهر خود روی کادر کلیک نمایید.
    اعلام اوقات شرعی براساس ساعت
    رایانه‌ی شما می‌باشد.
     

    d خانه c

     RSS 
     Atom 

    d شناسنامه c

    d ایمیل c

    کل بازدیدها:180912
    بازدید امروز:10
    بازدید دیروز:12


    درباره خودم

    تمام آرزویم این است که خاک کوی تو باشم
    خادم الزهرا
    یه غریبه...یه بازمونده...یه مجنون دیار جنون...یه زائر حرم عشق...یه


    لوگوی وبلاگ


    کبوترای آشنا

    عاشق آسمونی
    انتظار
    مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
    شکوفه نرگس
    مبادا روی لاله ها پا گذاریم
    PARANDEYE 3 PA
    لب گزه
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    شلمچه
    .: شهر عشق :.
    کربلای جبهه ها یادش بخیر...
    منطقه آزاد
    دوستدار علمدار
    پاک دیده
    حرم دل
    شهدای دفاع مقدس
    چفیه
    @@@ استشهادی @@@
    نگاه منتظر
    السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    پر شکسته
    قافله شهدا
    حب الحسین اجننی
    پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله)
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا
    کشکول
    شمیم
    نافذ
    ولایت علیه السلام
    شهید سید محمد شریفی
    آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
    وکذلک نجزی المحسنین
    نقد مَلَس
    تخریبچی دوران
    عاشقان علی و فاطمه
    ازیک روحانی
    نسیمی از بهشت ...
    قدرت شیطان
    یاران
    راز و نیاز با خدا
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    حسین جان (این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست)
    خلوت تنهایی
    داغ عشق
    و خدایی که در این نزدیکیست
    عشقی
    ایران اسلام
    دنیا به روایت یوسف
    یک قدم تا پشت خاکریز
    دختر و پسر
    خدای که به ما لبخند میزند
    سایه تنهایی


    وضعیت من در یاهو

    دسته بندی یادداشت ها


    اشتراک در خبرنامه

      با ارسال فرم فوق می‌توانید از به‌روز شدن وبلاگ با‌خبر شوید.